۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه

روی موج کوتاه

.
به خانه برنخواهم گشت
فرودگاه قدیمی را بسته‌اند
تا شاعر سال‌های دور
......................هوایی نشود

....................................اگست٢٠ ٢٠٠٩ ٢٠٠٩
............................... روزویل کالیرنیا

۱۳۸۸ تیر ۱۵, دوشنبه

روز تابوتی

.
با یاد روشن شاملوی عزیز

امروز از آن روزهاست

که می‌شود براحتی بمیری

و گورت را گم کنی

و آب هم از آب نکان نخورد

روز بهتری

که مجبور نیستی روی دست‌ خودت بمانی

جناره‌ات را

از کوچه‌های شهر جمع کنی

و یا در مراسم ختم تازه عزیزی!

شرکت کنی

این پل که خاطره‌ی دو شهر را بهم وصل می‌کند

از حافظه‌ات پاک می‌شود

و هیچ راه‌‌ات

به هندوستان ختم نخواهد شد

امروز از آن روزهاست که

یک شعر خوب

با صدای شاملو کیف می‌دهد

خصوصآ اگر

روبروی ‌او نشسته باشی

وهیچ صدایی

سکوت گورستانی‌ات را

به هم نزند

۱۷ مارس ٫۲۰۰۷ روزویل کالیفرنیا


۱۳۸۸ خرداد ۱۵, جمعه

.


امیدوارم این وضعیت هرچه زودتر پایان یابد


عکس از امین اشرفی

منبع: کلمه سبز

راستش را بخواهید ما اهالی هنر و ادبیات انتظار نداریم که این مملکت یک روزه درست شود اما این انتظار را هم نداریم که کشور هر روز به عقب برگردد. یعنی ما امروز به جایی برسیم که دیروز از آن گذشته بودیم. مثلا انتظار نداریم کتاب هایی که در دوران میرسلیم –که می دانید یکی از بدترین دوره ها بود- اجازه انتشار گرفته بودند، امروز و در دوران محمود احمدی نژادتوقیف شوند. کتاب هایی که در طی این چهار سال منتشر شدند شاید بدون استثنا یک سری حک و اصلاحات ارشادی در ان ها صورت گرفته است و تازه این جدای از کتاب های فراوانی بوده که اجازه نشر پیدا نکرده اند. جالب این جاست که جلوی کتاب را می گیرندو می گویند جایی این مساله را عنوان نکنید، خب شما نگیرید تا ما هم نگوییم. این وضعیت تبعات بسیاری دارد. بدین معنا که مشکل سانسور فقط این نیست که کتاب را از بین می برد، این است که جریان بروز خلاقیت را تضعیف و بسیاری از مولفان را سرخورده می کند. از سوی دیگر آدم های زیادی هستند که از طریق قلم زندگی را می گذرانند و این موضوع به زندگی شان آسیب جدی می زند.

طی این 4 سال به بسیار جوان هایی برخورد کرده ام که اولین اثرشان را برای گرفتن مجوز به ارشاد داده بودند ولی هیچ خبری از کتاب شان نبود. نویسندگان جوانی مثل بهاء مرشدی که مجموعه داستان جذابی دارد و حالا بیش از 2 سال است نشر چشمه آن را به وزارت ارشاد داده و هیچ گونه پاسخی به او نداده اند. این، جلوگیری از روند چاپ یک کتاب نیست، این جلوگیری از خلاقیت یک نویسنده جوان است و به نظر می رسد آن ها هم همین را می خواهند.

به هر حال من امیدوارم این وضعیت هرچه زودتر پایان یابد و شرایط بهتری برای اهالی قلم فراهم شود.

برگرفته از: سایت شمس لنگرودی

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۱, دوشنبه

سفر

دست می برم
صدایی که انگشتان ام را
تر می کند
شنیده نمی شود
با آینه می گویم
راز سفری را
که از چمدان خالی ست